
جمعه یعنی...
جمعه یعنى یك غزل دلواپسى
جمعه یعنى گریه هاى بى كسى
جمعه یعنى روح سبز انتظار
جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراریهاى آب
جمعه یعنى انتظار آفتاب
جمعه یعنى ندبه اى در هجر دوست
جمعه خود ندبه گر دیدار اوست
جمعه یعنى لاله ها دلخون شوند
از غم او بیدها مجنون شوند
جمعه یعنى یك كویر بى قرار
از عطش سرخ و دلش در انتظار
انتظار قطره اى باران عشق
تا فرو شوید غم هجران عشق
جمعه یعنى بغض بى رنگ غزل
هق هق بارانى چنگ غزل
زخمه اى از جنس غم بر تار دل
تا فرو شوید غم هجران دل
لحظه لحظه بوى ظهور مى آید
عطر ناب گل حضور مى آید
سبز مردى از قبیله عشق
ساده و سبز و صبور مى آید
مهدی جان
مه مبارک در ابر آرمیده بیا
امید آخر دلهای داغ دیده بیا
به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت
که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا
ز پشت در بشنو ناله های فاطمه را
به سوز سینه آن مادر شهیده بیا
عزیزفاطمه،جدت حسین در یم خون
تو را صدا زند از هنجر بریده بیا
به مادری که لبش از عطش زده تبخال
به شیر خواره انگشت خود مکیده بیا
به آن لبی که بر آن چوب می زدند به طشت
به خواهری که گریبان خود دریده بیا
کند تلاوت قرآن سر حسین به نی
ببین چگونه ز لبهاش خون چکیده بیا
به آن سری که به دیدار دخترش آمد
به کودکی که به ویرانه آرمیده بیا
به لاله های به خاک اوفتاده از دم تیغ
به غنچه ای که شد از ضرب تیغ چیده بیا
به بانگ یا ابتای علی به قولزوم خون
به ناله ای که حسین از جگر کشیده بیا
بود به سینه میثم هزار درد نهان
گواه آن همه غمهای نا شنیده بیا
دانلودکتاب
اقا اگر امدی و عاشقت نبود فاتحه ای نثارم کن
عید مبارک
عید فطر است و دلم غرق تماشاست
یاد آن ماه عزیزی که به حق اوج تمناست
سائل درگه عشقم که امید است بر آن
هر چه طالب شوم از او همان لحظه مهیاست
درون سينه ما عشق يخ زده آقا
تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم
كسي به فكر شما نيست
راست مي گويم دعا براي تو بازيست
راست مي گويم اگرچه شهر براي شما چراغان است
براي كشتن تو نيزه هم فراوان است
من از سرودن شعر ظهور مي ترسم
دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم
من از سياهي شب هاي تار مي گويم
من از خزان شدن اين بهار مي گويم
درون سينه ما عشق يخ زده آقا
تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا
كسي كه با تو بماند به جانت آقا نيست
براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست
(سیدامیرحسین میرحسینی-میلادامام زمان؛ اراک)
معصیت دیگر بس است
هیچ داری از دل مهدی خبر؟
گریه های هر شبش را تا سحر؟
او که ارباب تمام عالم است
من بمیرم،سر به زانوی غم است
شیعیان مهدی غریب و بی کس است
شیعیان بس نیست غفلت هایمان؟؟
غربت و تنهایی مولایمان؟؟!!
غافل از مهدی و زهرا گشته ایم
من که دارم ادعای شیعگی
پاسخی دارم به جز شرمندگی؟؟!